●●●●●●●●●●●●●●●●●●
آقا اجازه خسته ام از این همه فریب از های و هوی مردم این شهر نا نجیب
آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب
آقا اجازه باز به من طعنه می زنند عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند «فرهاد»های کینه پرست پر از فریب . . .
●●●●●●●●●●●●●●●●●●
دوست دارم که یک شب جمعه صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم زسمت حجاز نغمه ی دلخوش انا المهدی
●●●●●●●●●●●●●●●●●●
مرا با عشق خود درگیر کردی به پایم با غمت زنجیر کردی
بدان دنیای بی تو هیچ باشد دلم را از زمانه سیر کردی
تو با رفتن به پشت ابر ایّام غروب جمعه را دلگیر کردی
یا اباصالح ادرکنی . . .
●●●●●●●●●●●●●●●●●●
باز به انتظار تو جمعه غروب میشود اگر بیایی از سفر آه چه خوب میشود . . .
اللهم عجل لولیک الفرج
●●●●●●●●●●●●●●●●●●
منبع تبیان
چشم در راهیم اما قاصدی در راه نیست
جمعه هم آمد ولی آن جمعه دلخواه نیست
ما کجا و نورباران شب دریا کجا!
قطره در خواب و خیالِ جذر و مد ماه نیست
ما کجا و بارگاه حضرت خوبان کجا!
هر گدایی، لایق هم صحبتی با شاه نیست
عشق، اینجا بین آدم ها غریب افتاده است
پایمردی کن برادر! یوسفی در چاه نیست
بارمان را آب برد و تازه فهمیدیم که
در بساط خالی ما، آه حتی آه نیست
ریشه در خاکیم و دم از آسمان ها می زنیم
بت پرستانیم و مثل ما کسی گمراه نیست
تک سوار قصه ها، یک روز می آید ولی
جز خدا از پشت پرده، هیچ کس آگاه نیست
اللهم عجل لولیک الفرج