شنیدم که تو یک روز جمعه بر میگردی / کدام جمعه ؟ نمیشد اشاره میکردی . . . ؟
.
.
.
گفتم که روی خوبت از ما چرا نهان است ؟ / گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است
گفتم که از که پرسم جانا نشان رویت ؟ / گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی نشان است . . .
.
.
.
مـژدهی آمـدنت قیمـت جـان میارزد / تاری از موی تو آقـا به جهـان میارزد . . .
.
.
.
ای حریم کعبه محرم بر طواف کوی تو / من به گرد کعبه می گردم به یاد روی تو
گرچه بر محرم بود بوئیدن گلها حرام / زنده ام من ای گل زهرا ز فیض بوی تو . . .
.
.
.
این آخرین ستاره بخت است در زمین / آقاى سبزپوش بهارى بیا ببین
مرهم نمانده است و مداوا نمیشود / احساسهاى زخمى و دلهاى آهنین . . .
.
.
.
کدام گوشه ی دنیا نهفته روی چو ماهت / اله من ز که پرسم نشان یوسف چاهت
چقدر ناز غزل را کشیده ام که سراید / تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت . . .
.
.
.
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع / شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع . . .
.
.
.
کاش از دلبر نشانی داشتیم/ بر سر کویش مکانی داشتیم
از برای مهدی صاحب الزمان/ کاش در دل جمکرانی داشتیم
تعجیل در فرج آقا صلوات
.
.
.
اینجا کسی برای تو جا وا نمی کند / این خاک احترام به دریا نمی کند
نامت برای دفع بلا روی طاقچه است / ورنه کسی نگاه به آقا نمی کند . . .
به امید بخشش آقا امام زمان و ظهورش
.
.
.
چشمى که داشت تازگى از شبنم نگاه / در انتظار با گذر لحظه شد عجین
پر شد تمام ظرف زمان بى حضور تو / پس کى ظهور مىکنى اى منجى زمین . . .
.
.
.
یکی از جمعه ها جان خواهد آمد /به درد عشق، درمان خواهد آمد
غبار از خانه های دل بگیرید / که بر این خانه مهمان خواهد آمد . . .
.
.
.
قطعه ی گمشده ای از پر پرواز کم است / یازده بار شمردیم و یکی باز کم است . . .
.
.
.
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد / شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشم هایت / این چشم های ما کمی تقوا بگیرد . . .
.
.
.
و در آخر این شعر زیبا تقدیم به همه منتظران
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی / چه زیان ترا که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای وبینم / همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار چنگی / من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
چه شود که راه یابد سوی آب تشنه کامی / چه شود که کام جوید زلب تو کام جویی
شود اینکه از ترحم دمی ای سحاب رحمت / من خشک لب هم آخر زتو تر کنم گلویی
بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت / سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند وصحرا / تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
السلام علیک یا حجتبنالحسن المهدی «عجل الله تعالی فرجه الشریف»
نظرات شما عزیزان: